یادداشتهای روزانه

بد نیست اضافه کنم نقاشیهایی که بالای نوشتههایش میبینید، با آبرنگ یا مداد یا مداد شمعی نیست، آنطور که دوستان پرسیدهاند. فقط با صفحه کلید و موش (کیبورد و ماس اگر ترجیح میدهید) کار شدهاند
عنوان این وبلاگ را از دکتر بنیاحمد وام گرفتهام، مدیر دبستانم "جهان تربیت" و از اولین آموزگارانم
(Johann Strauss Jr. (1825-1899
An der Schonen Blauen Donau 8:16 Min 1.93 Mb
(Waltz Op. 314 (By the Beautiful Blue Danube
Vienna Philharmonic
Robert Stolz
اما در فرهنگ انگلیسی گشتن به دنبال معنی جاز برای درامز یا به عکس، با یا بی چراغ گرد شهر گشتن است و سادهلوحی. اگر بنا بر این بود که واژگان در زبانهای مختلف یکسان یا حتی شبیه باشند که یک زبان میداشتیم در کل گیتی. این تفاوت واژه در دو یا سه زبان بی سابقه نیست. در انگلیسی گفته میشود تأتر به آنچه ما میگوییم سالن سینما. اگر تعصبی داشته باشیم به تمایل به زبان انگلیسی، ناگزیر آه و ناله دیگری لازم است که چه اشتباهی کردهاند پدران بیسواد ما. و لابد با فخر میگوییم فلان فیلم را در فلان تأتر دیدهایم! یا حتی این مووی را در آن تأتر دیدهایم! همین دو واژه سینما و فیلم هر کدام چند بار معنایی را به دوش گرفتهاند در فارسی. خالی از لطف نیست این تذکر که واژه قدیمی تماشاخانه در هر دو معنی جدید سالن سینما و سالن تأتر میتواند به خوبی به کار رود
قدری هم به عدد و رقم و آمار رجوع کنیم. اگر در موتور جست وجوی معتبری مثل گوگل به دنبال "جاز" بگردید، بیشتر از ششصد هزارعنوان نشان میدهد، همه در همان معنی مورد بحث. ولی اگر "جز" را جست وجو کنید، نزدیک به سه میلیون عنوان میبینید، همه به ضم جیم و به معنی "غیر از". فقط چند مورد انگشتشمار در صفحههای سوم و چهارم به معنی موسیقی مورد نظر آمده است
با این اوصاف، اگر کسی بدون رجوع به فرهنگهای معتبر، از واژهای استفاده کند، و بدتر، بر آن اصرار ورزد، بیاطلاع نیست؟ اگر نگوییم متعصب و لاجرم جاهل
اما چرا بیسلیقگی است جز گفتن به جای جاز (گونه موسیقی) یا درامز گفتن به جای جاز (ساز موسیقی) به گمان من. در دهه پنجاه که سفر به خارج از ایران آسانتر شد، ژستهای معمول آدمها (نمیگویم ایرانیان) در این که با دیگران فرق دارند، منجر شد به شیوع سرطانی فارسی را با لهجه فرنگی صحبت کردن در بین از فرنگ برگشتهها. در زبان این گروه، بیشتر فتحههای کشیده کوتاه شدند، مثل شیکگو به فتح کاف به جای شیکاگو، و تا جایی پیش رفتند که در دهه بعد حتی کلمههایی که در اصل فتحه کشیده داشتند به غلط تغییر دادند، و مثلا کمپیوتر گفتند به فتح کاف به جای کامپیوتر! تعجبی هم نداشت، این ژستها کار کمسوادها یا تازه به دوران رسیدههاست، همیشه
این دگرگونی بیان فارسی، در دهههای بعد که مهاجران ایرانی در فرنگستان بیشتر شدند، شکل دیگری به خود گرفت، و سهلانگاری از یک حرکت فتحه و ضمه و غیر آن فراتر رفت. میگویند ماه آگوست، نه انگار که در فارسی کلمه اوت داریم. کاش لااقل آگست میگفتند که فقط بیسلیقگی باشد و نه خندهآور
مطالب مرتبط
نگارش فارسی در نشریههای موسیقی
خط فارسی
(1) در تماسی با استاد فروغ تلفظ درست اسمش را جویا شدم، پاسخ چنین بود که مانند اسم سایرس ونس گفته میشود، پس نه سیروس است و نه کورش. در ضمن، در سراسر این نوشته، استاد معادل فارسی پروفسور است و عنوان رسمی آکادمیک که فروغ با طی مدارج کسب کرده، و نه عنوان سنتی و اغلب تعارفی ایرانی، و نه استادیار یا دانشیار یا مدرس که به تسامح همه را استاد میگویند
(2) خالی از لطف نیست بدانیم گرومیو در سال 1973 عنوان اصیلزادگی "بارون" دریافت کرد و از این حیث با پاگانینی برابر شد
(3) استادان استاد اضافهای است که مقلوبش کردهام با سرمشقی از شاهانشاه (شاهنشاه) و مؤبدان مؤبد و ترکیبهای مشابه. غرضم استادِ استادان است