خط فارسی
چند ماه پیش خبر دادم که فرهنگستان دستوری برای خط فارسی انتشار داده است
سالها بود که در انتخاب طریق املای فارسی هر کسی از ظن خود یار میشد، یکی نوشتههای بزرگان را معیار میکرد، دیگری به کتابهای فارسی دبستان و دبیرستان متوسل میشد، و یکی هم به "غلط ننویسیم" استاد نجفی – که خود عضو فرهنگستان است -- استناد میکرد، و به این شکل، غلط یا درست بودن نوشته چندان گزارهپذیر نبود
اما بعد از انتشار دستور خط فرهنگستان، به سلیقه نوشتن معذور نمیتواند بود. این دستور مثل آییننامههای طراحی برای مهندسان است و به باور من متابعت از آن، یک باید است به قول فرنگیان. لذاست که برآن شدم از این پنجاهوسه صفحه دستور، چند مورد را که بیشتر مورد استفاده است برای استفاده عموم خلاصه کنم، با این توضیح که من نه تخصصی در ادب فارسی دارم و نه ادعایی (هر چند که از قوه ادراک به کلی بیبهره نیستم)، و به کسی که فرصت و علاقه دارد سفارش میکنم آب را از سرچشمه بردارد.
در صفحه 15 آمده "به" در موارد زیر پیوسته نوشته میشود
اول، هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همان که اصطلاحا بای زینت یا تاکید خوانده میشود)، مثل بگفتم، بروم
دوم، در ترکیبهای بدین، بدان، بدو، بدیشان
سوم، در ساختن صفت، مثل بخرد، بنام، بهنجار
درسایر موارد جدا نوشته میشود، مثل به او، به سختی، روبهرو
اول، هنگامی که بر سر فعل یا مصدر بیاید (همان که اصطلاحا بای زینت یا تاکید خوانده میشود)، مثل بگفتم، بروم
دوم، در ترکیبهای بدین، بدان، بدو، بدیشان
سوم، در ساختن صفت، مثل بخرد، بنام، بهنجار
درسایر موارد جدا نوشته میشود، مثل به او، به سختی، روبهرو
ایضا در صفحه 15 آمده "می" و "همی" همواره جدا نوشته میشوند، مثل میرود، همیگوید
در این مورد، بد نیست خارج از دستورهای فرهنگستان اشاره شود که بهتر است، یا لااقل قشنگتر است که در تایپ کامپیوتری از نیمفاصله استفاده شود. می شود با یک فاصله و میشود با نیم فاصله چنین دیده میشوند
در صفحه 16 آمده "تر" و "ترین" همواره جدا نوشته میشوند، مثل بزرگتر، عاقلتر
استثنا: بهتر، بیشتر، کمتر
استثنا: بهتر، بیشتر، کمتر
باز در صفحه 16 آمده نشانه جمع "ها" همواره به اسم میچسبد، مثل کتابها، درسها، باغها
استثنا: به هر دلیل بخواهیم روی صورت مفرد تاکید کنیم، مثل کتابها، باغها، یا حرف آخر اسم، های غیرملفوظ یا های ملفوظی باشد که قبل از آن حرف متصل باشد، مثل میوهها، سفیهها
استثنا: به هر دلیل بخواهیم روی صورت مفرد تاکید کنیم، مثل کتابها، باغها، یا حرف آخر اسم، های غیرملفوظ یا های ملفوظی باشد که قبل از آن حرف متصل باشد، مثل میوهها، سفیهها
و در صفحه 20 قواعد کسره اضافه ذکر شده، و به خصوص به مورد سوم توجه فرمایید
اول، نشانه کسره اضافه در خط آورده نمیشود، مگر برای رفع ابهام، مثل اسبِ چموش
دوم، کلمههایی مانند رهرو و پرتو، در حالت مضاف، بسته به نوع تلفظ با صامت میانجی "ی" یا بدون آن نوشته میشوند، مثل پرتوی آفتاب، یا پرتو آفتاب
سوم، در کلمههای مختوم به های بیان حرکت در حالت مضاف، از "ء" (شکل کوچک شده "ی") استفاده میشود، مثل خانۀ من (خانهی من غلط است)، نامۀ او (نامهی او غلط است)
چهارم، در کلمههای عربی مختوم به "ی" که آ تلفظ میشود، در حالت اضافه، "ی" به الف تبدیل میشود، مثل عیسای مسیح، موسای کلیم
اول، نشانه کسره اضافه در خط آورده نمیشود، مگر برای رفع ابهام، مثل اسبِ چموش
دوم، کلمههایی مانند رهرو و پرتو، در حالت مضاف، بسته به نوع تلفظ با صامت میانجی "ی" یا بدون آن نوشته میشوند، مثل پرتوی آفتاب، یا پرتو آفتاب
سوم، در کلمههای مختوم به های بیان حرکت در حالت مضاف، از "ء" (شکل کوچک شده "ی") استفاده میشود، مثل خانۀ من (خانهی من غلط است)، نامۀ او (نامهی او غلط است)
چهارم، در کلمههای عربی مختوم به "ی" که آ تلفظ میشود، در حالت اضافه، "ی" به الف تبدیل میشود، مثل عیسای مسیح، موسای کلیم
4 نظر
دوست عزیز
سلام
به نظر من بهتره همهجا «ها» رو جدا بنویسیم:
میوهها، درختها، شبها و...
اون «ء» هم میتونه باشه، میتونه بجاش «ی» باشه، فرقی نمیکنه و اصلاً بهنظر من اگر «ی» نوشته بشه هم زیباتر است و هم فارسیتر.
خانهی، سایهی و...
توی کتابهای مقطع راهنمایی و دبیرستان و خلاصه روزنامهها و... «ها» را جدا، و البته با رعایت نیمفاصله مینویسند. تا حالا ندیده بودم که کسی رسماً اعلام کنه «کتابها» را اینگونه «کتابها» بنویسید، اگر نمیخواهید روی مفرد آن تاکید کنید.
اما به نظر من، توی این زبان فارسی که تهران را «طهران» هم میتوان نوشت، حسابی هم با زبان عربی آمیخته شده، و روزنامههای چاپی کشور هم خیلی اشتباه نگارشی دارند و ما آنها را میخوانیم، خیلی نباید سخت بگیریم که فلانی چرا «بهصورت» را «بصورت» مینویسی؟
همهی حرفهای این "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" محترم، اما در بعضی موارد تا زمانی که در کتابهای آموزشی آیین نگارش در مدارس ثبت نشن، ترجیح میدم رعایت نکنم.
دوست عزیزم، اصل ایراد من همین است که تا مرجع تدوین قانون یا قاعده را محترم ندانیم فرهنگی چنین که هست نصیبمان خواهد بود و نه بهتر...دستور نگارش پیراهن نیست که به نظر من آبی بهتر باشد و به نظر شما گلی. فرمایش شما مثل آن است که بگویید آییننامه رانندگی محترم ولی تا در مدرسه تدریس نشود ترجیح میدهم با سرعت زیاد انحراف به چپ داشته باشم و بعد هم در جای ممنوع پارک کنم! قانون جنحه و جنایت محترم ولی تا درسم ندهند ترجیح میدهم دزدی کنم! حاصلش همین نظامی است که در فرهنگ شهری میبینیم، چون همه میخواهیم نظرده باشیم و نه قاعده پذیر. (قاعده = نظر جمعی عدهای متخصص)
آیا زبان فارسی بطور کامل با زبان عربی آمیخته شده یا نشده؟ وقتی این جمع متخصص میگویند «حتی» را «حتا» بنویس، و خودش باعث دوگانگی در نوشتار شده، خندهام میگیره :)
ارسال یک نظر
خانه