سه تفنگدار – دوک دو ریشلیو
قهرمانان داستانها یا خوبند یا بد، ولی عموما نگاه و نظر داستانسراست که خیر یا شر بودن را القا میکند. خواننده سه تفنگدار کاردینال دوک دو ریشلیو را شیطان مجسم و دوک دو روشفور را نسخه بدل او تصور میکند. ولی واقعیت تاریخی این است که تذکره نویسان ریشلیو را به نبوغ و کاردانی ستودهاند. تردید نیست که در دوره او فرانسه نخستین ابرقدرت اروپا شد. دوک ارتش را تقویت کرد و ایجاد مستعمرههای فرانسه را در افریقا و جزایر کارائیب آغاز کرد. ریشلیو در کنار کارسیاسی، بزرگترین حامی دانش و هنر بود. دانشگاه سوربن را بازسازی کرد، نویسندگان را نواخت، و آکادمی فرانسه را بنیان گذاشت
آرمان ژان دو پلسیس در نهم سپتامبر 1685 در پاریس متولد شد و نام تیول دوک نشین موروثی خانواده را بر خود نهاد. با هوش سرشار، در نه سالگی به مدرسه عالی ناوار وارد شد، ولی از نوزده سالگی بهطور جدی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال 1606 اسقف لوکان شد و سرانجام در 1622 عنوان کاردینالی را به تقاضای لویی سیزدهم از پاپ گرگوری پانزدهم دریافت کرد. به یقین نفوذ ملکه مادر، ماری دو مدیسی که از مشاوره عالی ریشلیو رضایت داشت در این امر بی تأثیر نبود، هر چند بعدها خود به گروه مخالفان دوک پیوست
دوک دو ریشلیو با درایت و کیاست، خود را از مشاغل دون ولایتی بالا کشید و در سی و یک سالگی به وزارت امور خارجه رسید و هشت سال بعد صدراعظم فرانسه شد. ولی روشهای سیاسی خاص او موجب شد مخالفان او هر روز بیشتر شوند و به دور مرکزی حلقه زنند که همانا گاستون دوک دورلئان برادر لویی سیزدهم بود.
ریشلیو اعتقاد داشت به این نظریه که هدف وسیله را توجیه میکند، و به همین دلیل هم دین را ابزاری میدانست در خدمت سیاست، هر چند به کلیسای کاتولیکی ایمان قلبی داشت. بسیار از او نقل شده که مصالح دولتی بالاتر از هر آرمانی است. چنان در از میان برداشتن مخالفان تبحر داشت که میگفت، شش سطر نامه از شریفترین مردان روزگار به من نشان دهید، تا در همین شش سطر دلیلی محکم برای به دار آویختن او بیابم
قسمت قبل: لویی چهاردهم
قسمت بعد: خانم دوشوروز
آرمان ژان دو پلسیس در نهم سپتامبر 1685 در پاریس متولد شد و نام تیول دوک نشین موروثی خانواده را بر خود نهاد. با هوش سرشار، در نه سالگی به مدرسه عالی ناوار وارد شد، ولی از نوزده سالگی بهطور جدی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال 1606 اسقف لوکان شد و سرانجام در 1622 عنوان کاردینالی را به تقاضای لویی سیزدهم از پاپ گرگوری پانزدهم دریافت کرد. به یقین نفوذ ملکه مادر، ماری دو مدیسی که از مشاوره عالی ریشلیو رضایت داشت در این امر بی تأثیر نبود، هر چند بعدها خود به گروه مخالفان دوک پیوست
دوک دو ریشلیو با درایت و کیاست، خود را از مشاغل دون ولایتی بالا کشید و در سی و یک سالگی به وزارت امور خارجه رسید و هشت سال بعد صدراعظم فرانسه شد. ولی روشهای سیاسی خاص او موجب شد مخالفان او هر روز بیشتر شوند و به دور مرکزی حلقه زنند که همانا گاستون دوک دورلئان برادر لویی سیزدهم بود.
ریشلیو اعتقاد داشت به این نظریه که هدف وسیله را توجیه میکند، و به همین دلیل هم دین را ابزاری میدانست در خدمت سیاست، هر چند به کلیسای کاتولیکی ایمان قلبی داشت. بسیار از او نقل شده که مصالح دولتی بالاتر از هر آرمانی است. چنان در از میان برداشتن مخالفان تبحر داشت که میگفت، شش سطر نامه از شریفترین مردان روزگار به من نشان دهید، تا در همین شش سطر دلیلی محکم برای به دار آویختن او بیابم
قسمت قبل: لویی چهاردهم
قسمت بعد: خانم دوشوروز
0 نظر
ارسال یک نظر
خانه