سه تفنگدار – لویی سیزدهم
لویی سیزدهم در بیست و هفتم سپتامبر 1601 پنج روز بعد از ملکه آتی و همسر آیندهاش آن دوتریش، در فونتن بلو از قصبههای پاریس متولد شد. پدرش هانری چهارم سر سلسله خاندان شاهی بوربون بود و مادرش ماری دو مدیسی که پس از جدایی هانری از مارگریت دو والوا در سال 1600 به همسری او درآمد. وقتی که هانری چهارم به سال 1610 به دست فرانسوا راوایاک، یک بنیادگرای مذهبی به قتل رسید، لویی هنوز صغیر بود، لذا مادرش ماری به عنوان نایبالسلطنه زمام امور را در دست گرفت. لویی سیزدهم سرانجام در سال 1617 پس از سه سال کشمکش با مادر و پس از ترور صدراعظم کونچینو کونچینی مارشال دانکر ، اختیار امور را به دست آورد
مورخان گاه اشاره دارند به سست عنصری لویی سیزدهم، تا جایی که اکثر روابط او به تزلزل و بیاعتمادی لویی یا دورویی و تزویر اطرافیان ختم میشد، از مادرش ماری دو مدیسی گرفته تا محبوبهاش خانم دو شوروز (که باید به کسر شین و سکون واو خوانده شود) و حتی صدر اعظم مقربش کاردینال دوک دو ریشلیو
راست است که همسر لویی سیزدهم از اهالی اسپانیا بود، ولی اسپانیاییها را دوست نمیداشت و آنان را دشمن آبایی خود و پدرش میدانست. همسرش ملکه را هم اغلب با دید ظن به جاسوسی مینگریست. معروف است وقتی کشیش ژزوئیت اعتراف گیرندهاش را از دربار راند و علت را از او جویا شدند گفت او همه اعترافاتش را به اسپانیاییها انتقال میداده!
تمایلی وافر داشت به این که او را با لقبش لویی عادل بنامند و اغلب این میل را اظهار میداشت. این لقبی بود که در دوران صغر تحت قیمومیت مادر به او دادند، وقتی که به سرکوبی برادر ناتنی که در بریتانی به یاغیگری پرداخته بود شتافت و از او نقل است که گفت، عدالت یعنی مجازات خطاکاران!
شاید این که گفنهاند روحیهای دوگانه داشت بیشتر مقرون به واقعیت باشد. لویی مردی بود به غایت مذهبی و به همین دلیل اغلب خلق و خویی ملایم داشت، ولی گاهی هم از قساوت او نقلها شده، چنان که در ماجرای قتل مارشال دانکر بر دست بارون دو ویتری فرمانده گارد سلطنتی، ولی به دستور لویی سیزدهم شایع است
قسمت قبل: آن دوتریش
قسمت بعد: لویی چهاردهم
مورخان گاه اشاره دارند به سست عنصری لویی سیزدهم، تا جایی که اکثر روابط او به تزلزل و بیاعتمادی لویی یا دورویی و تزویر اطرافیان ختم میشد، از مادرش ماری دو مدیسی گرفته تا محبوبهاش خانم دو شوروز (که باید به کسر شین و سکون واو خوانده شود) و حتی صدر اعظم مقربش کاردینال دوک دو ریشلیو
راست است که همسر لویی سیزدهم از اهالی اسپانیا بود، ولی اسپانیاییها را دوست نمیداشت و آنان را دشمن آبایی خود و پدرش میدانست. همسرش ملکه را هم اغلب با دید ظن به جاسوسی مینگریست. معروف است وقتی کشیش ژزوئیت اعتراف گیرندهاش را از دربار راند و علت را از او جویا شدند گفت او همه اعترافاتش را به اسپانیاییها انتقال میداده!
تمایلی وافر داشت به این که او را با لقبش لویی عادل بنامند و اغلب این میل را اظهار میداشت. این لقبی بود که در دوران صغر تحت قیمومیت مادر به او دادند، وقتی که به سرکوبی برادر ناتنی که در بریتانی به یاغیگری پرداخته بود شتافت و از او نقل است که گفت، عدالت یعنی مجازات خطاکاران!
شاید این که گفنهاند روحیهای دوگانه داشت بیشتر مقرون به واقعیت باشد. لویی مردی بود به غایت مذهبی و به همین دلیل اغلب خلق و خویی ملایم داشت، ولی گاهی هم از قساوت او نقلها شده، چنان که در ماجرای قتل مارشال دانکر بر دست بارون دو ویتری فرمانده گارد سلطنتی، ولی به دستور لویی سیزدهم شایع است
قسمت قبل: آن دوتریش
قسمت بعد: لویی چهاردهم
0 نظر
ارسال یک نظر
خانه