جمعه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۶

نوردهی

عکاسی یا فتوگرافی جز ثبت نور نیست
نوردهی سه مؤلفه دارد: اندازه روزنه که بعد از این دیافراگم خواهم خواند، زمان نوردهی که اینجا شاتر خواهم گفت، و حساسیت فیلم که برای سادگی آیزو خواهم نوشت به لفظ فرنگی. خلاصه قصه این است: دیافراگم به اندازه تعیین شده باز می‌شود، شاتر به نور اجازه می‌دهد در زمان تعین شده از دیافراگم رد شود، و فیلم با حساسیت تعریف شده نور را ثبت می‌کند تا عکس به دست آید
قبل از پرداختن به اصل مطلب، لازم است فاش بگویم چند مطلب را با خواننده. مهم‌تر از همه، من عکاس حرفه‌ای نیستم، ولی چون مبانی این هنر را در دهها کتاب (بله، دهها) قطره‌ای فراگرفتم، مایلم خلاصه داستان را راحت در اختیار علاقه‌مندان قرار دهم. دوم، گفتم و خواهم گفت فیلم، مقصودم فراگیر است، هم فیلم سنتی واقعی و هم فیلم الکترونیکی یا سی‌سی‌دی. سوم، عکاسهای حرفه‌ای و همه کتابهای آموزش عکاسی (دقیقا همه) از اصطلاح سرعت شاتر استفاده می‌کنند، برای من با حرفه‌ای که دارم این کمیت از جنس سرعت نمی‌تواند باشد، ولو به تسامح، زمان است با واحد ثانیه یا کسری از آن، و همان شاتر را خواهم نوشت با فاکتور گرفتن از زمان. عکاسها یا نخوانند یا یاد بگیرند قبل از فریاد زدن
اما بعد... ارزش دیافراگم فقط در نوردهی نیست، عمق میدان را هم میزان می‌کند، بعد به آن خواهم پرداخت. هیچ وقت توجه کرده‌اید به عددهایی که دوربینها برای اندازه روزنه می‌دهند: از 2.8 تا 11 و 22، سری منظمی به نظر نمی‌آید! طبق تعریف این عددها (که به اف‌استاپ معروفند) عبارتند از خارج قسمت فاصله کانونی دوربین بر قطر روزنه
برای مثال، اگر فاصله کانونی دوربینتان 6 میلی‌متر (عددی معمول برای دوربینهای دیجیتالی پایه) باشد، در اف‌استاپ 2.8 دیافراگم به اندازه 2.1 میلی متر باز می‌شود، در حالی که در دوربینهای فیلمی قدیمی یا حرفه ای جدید که معمولا فاصله کانونی در حدود 36 میلی‌متر است، همان اف‌استاپ 2.8 دیافراگم را 12.8 میلی‌متر باز می‌کند. در مبحث عمق میدان خواهید دید که این قطر سوراخ چقدر مهم است و چرا با دوربین دیجیتالی پایه (= ارزان) نمی‌توان زمینه را زیاد محو کرد
توجه داشته باشید که در این معادله فاصله کانونی واقعی باید منظور شود و نه فاصله کانونی معادل 35 میلی‌متر که بیشتر در مشخصات فنی دوربینها داده می‌شود. فاصله کانونی واقعی را معمولا می‌توانید مستقیما روی حلقه فلزی دور لنز بخوانید. از سالهای دور معمول بوده عدد اف‌استاپ ضریبی از جذر 2 باشد... چرا؟ حتما به خاطر دارید که مساحت دایره با توان دوم قطر آن تناسب دارد، پس با هر یک درجه تغییر اف‌استاپ، مساحت سوراخ و میزان نور عبوری دو برابر می‌شود. هنوز (اغلب) به همین شیوه عمل می‌شود. حالا می‌دانید عددهای 1.4 و 2 و 2.8 و 4 و بقیه از کجا آمده‌اند. نیاز به تذکر نیست که عدد اف‌استاپ بزرگ‌تر یعنی روزنه کوچک‌تر و بر عکس. برای مثال، دیافراگم 22 ریزترین سوراخ روزنه است و دیافراگم 2 بزرگ‌ترین سوراخ، هر چند بعضی دوربینها دیافراگم بزرگ‌تر از 2 یا ریزتر از 22 هم دارند
می‌رسیم به شاتر. زمان نوردهی زمانی است که مکانیزم دوربین (الکترونیکی یا مکانیکی، فرق ندارد) به نور اجازه می‌دهد وارد جعبه دوربین شود و به فیلم یا سی‌سی‌دی بتابد. بدیهی است واحد شاتر ثانیه است. دوربینهای دیجیتالی پایه در حد نیم تا پانصدم ثانیه در اختیار می‌گذارند و دوربینهای حرفه‌ای از چندین ثانیه تا چند هزارم ثانیه را پوشش می‌دهند
در عکاسی فیلمی قدیمی، با تغییر ترکیب شیمیایی مواد روی فیلم، حساسیت آن را به نورگیری کم و زیاد می‌کردند. فیلم حساس‌تر (گاهی می گفتند سریع‌تر) در شرایط برابر به زمان نورگیری کمتر نیاز داشت و بر عکس. این میزان حساسیت فیلم را با عددهایی استاندارد و معمولا ضرایب 100 روی جعبه فیلم می‌نوشتند. مثلا فیلم آیزو 100 (که عکاسان ایرانی گاهی آسا 100 می‌گفتند) معمولی بود، فیلم آیزو 200 حساس‌تر (یا سریع‌تر) و آیزو 400 باز هم حساس‌تر. بر همین منوال در دوربینهای دیجیتالی هم با بازیهای الکترونیکی، حساسیت سی‌سی‌دی معادل فیلم سنتی تعریف شد. با این فرق که در نبرد سازنده‌های دوربین، کار از آیزو 400 و 800 گذشته و یکی از عواملی که هر روز بهتر می‌شود حد بالای حساسیت است که تا آیزو 6400 هم رسیده، تا جایی که من می‌دانم. به علاوه، قدیم‌ترها وقتی از بیرون با نور روز به فضای بسته با نور محدود می‌رفتی مجبور بودی فیلم آیزو 100 را از دوربین درآوری و به جای آن فیلم آیزو 400 بگذاری مثلا، ولی حالا با یک دکمه حساسیت را عوض می‌کنی
خوب، با دانستن و فهمیدن سه عامل نورگیری یعنی دیافراگم و شاتر و آیزو، می‌توانید در دوربینهای کمی بهتر از پایه، با کنترل دستی این سه، خلاقیت بیشتری در عکس‌برداری تجربه کنید. سوای مساله عمق میدان و سرعت عکسهای ورزشی، و فقط بر اساس نوردهی صحیح، این قاعده سرانگشتی را در نظر داشته باشید: در نور معمول روز، با دیافراگم 11، سرعت باید حدود عکس عدد آیزو باشد، به همین سادگی. قاعده معروف به اف 11 که زیاد از عکاسهای حرفه ای شنیده‌اید همین است. برای مثال، در نور روز با دیافراگم 11 و آیزوی 100 و شاتر صدم ثانیه یا آیزوی 400 و شاتر چهارصدم ثانیه (یا نزدیک‌ترین عدد به آن، مثل پانصدم ثانیه)، نوردهی مناسبی خواهید داشت. کدام یک از این ترکیبها بهتر است؟ به عواملی غیر از نوردهی بستگی دارد. با داشتن این میانگین برای نور روز، در نورهای دیگر با این سه عدد بازی کنید تا تنظیمهای صحیح را به دست آورید
با درک صحیح این سه عامل، ولی فقط بر مبنای دو عامل دیافراگم و شاتر، می‌توانید این تصویر را تفسیر کنید؟
دیدن این دو ویدیو هم خالی از لطف نیست

مطلب مرتبط: دیافراگم و شاتر

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: