انوشیروان روحانی
آهنگهایی هستند که در تاریخ هنر ملتها امضای ملی میشوند، به تعبیر فرنگیان. سرود مارسیز چنین بود، وقتی که روژه دو لیسل در بیست وپنجم آوریل 1792 تصنیفش کرد تا انقلابیون فرانسه به جای تصنیفهای کم مایه قبلی بخوانند در رژهها. بعد هم شد سرود ملی فرانسه. قیاس معالفارق نیست اگر ترانهای مثل مبارکباد در این ردیف ذکر شود. تا خواندش حسین همدانیان در چهارگاه، بی فاصله شد سرود ملی جشنهای عروسی، باز هم به تعبیری. جشنهای تولد ایرانیان اما بی سرود بود سالهای سال، بماند از فرنگ برگشتههایی که آن ترانه فرنگی را میخواندند (و میخوانند) در مراسم تولد فرزندان یا بستگان
کاری میخواست کارستان و مردی میخواست مردانه تا آهنگی خاص برای این منظور تصنیف شود، پسند عامه شود، و فراگیر شود. انوشیروان روحانی آن مرد بود. در سال چهل و هفت آهنگی ساخت برای تولد صنعتی پیکان. تا پخش شد فراگیر شد، سرود ملی جشنهای تولد شد. سهلی بود ممتنع، چهار میزان آهنگ و چهار سطر شعر، این هنر است و آن هنرمند
انوشیروان روحانی، مرد خوشروی همیشه خندان موسیقی ایران در سال 1318 در رشت متولد شد. پدرش رضا روحانی مهندس کشاورزی بود. دستی هم در ویولن زدن داشت و سرودن شعر. از لحظه تولد انوش، لالایی را در کنار گهوارهاش مینواخت. از شیرخواری گوشش را با نوای موسیقی آشنا کرد. فقط انوش نبود، همه فرزندانش. اردشیر، شرداد، و شهریار هم بودند. اردشیر معلم پیانو شد در ونکوور کانادا. شرداد آهنگساز شد و رهبر ارکستر، بعد از کنسرتی با یانی شهرتش افزون شد. شهریار به مدرسه موسیقی وین رفت و بعد از فراغت از تحصیل موسیقیدانی بنام شد
باری، دو سالی گذشت، خانواده به تهران کوچ کرد. سه سالش بود انوش، برایش یک ارگ بادی بازیچه خریدند، شد همه عشق و زندگیش. توجه پدر بیشتر به او جلب شد. با راهنماییهای پدر به آنجا رسید که در شش سالگی در جامعه باربد به اجرای برنامه پرداخت و مورد تشویق استادان جامعه قرار گرفت. در هفت سالگی وارد هنرستان شد و تحت تعلیم جواد معروفی قرار گرفت. به واسطه عباس شاپوری که دوست پدرش بود به رادیو راه یافت. در اولین برنامه، نه که قد و قامتی ریزه داشت، صبحی، که قصهگوی شهیر کودکان بود، بغلش کرد و روی صندلی گذاشت تا به میکروفون نزدیک شود. دیری نگذست که انوشیروان، از یازده سالگی، عضو روزمزد رادیو تهران شد.
در هجده سالگی به کنسرواتوار پاریس رفت و بعر از فراغت از تحصیل به تهران بازگشت. با وجود تخصص در موسیقی کلاسیک غربی و آشنایی با موسیقی سنتی ایرانی، به موسیقی پاپ گرایش پیدا کرد و اولین آهنگی که ساخت "اسرار ساز" بود که پوران خواند
بیست وپنج ساله بود که عضو شورای موسیقی رادیو ایران شد و تا سالها در این سمت باقی ماند. با برنامه گلها همکاری داشت و رهبری ارکستر هشتم این برنامه هم بر عهده او بود. همزمان، به آهنگسازی سینما هم پرداخت و آثاری ارزنده در این رشته تصنیف کرد
اولین بار در سال 1346 ارگ را وارد ایران کرد و به تدریس نواختن آن پرداخت. در اکثر آهنگهایی که در این دوران تصنیف کرد از ارگ استفاده کرد، به خصوص آن ارگ دو طبقه معروفش که زبانزد شد. مشهورترین آثار این دوران که در موسیقی ایران جاودان شد سلطان قلبها بود و البته گل سنگ. تا سرانجام با آهنگ "تولدت مبارک" محبوب عام شد، بعد از آن که سالها مورد احترام خاص بود
انوشیروان روحانی در همه کشورهای جهان کنسرتهایی برگذار کرده و خدماتش به موسیقی ایران قابل تحسین است. علاوه بر موسیقی در ورزش هم دستی دارد، سهل است، در قایقرانی و اسکی روی آب تخصصی دارد. خلبانی ورزیده هم هست. انوشیروان روحانی در سال 1340 با گیتی دریابیگی ازدواج کرد. دو دخترش پیانو نوازند و پسرش رضا کم ندارد از پدر هنرمندش
از آخرین آثار انوشیروان روحانی آهنگی است که گروه راک اسکورپینز با نام "شاید من، شاید تو" اجرا کرد و شرکتی فرانسوی آن را ضبط و پخش کرد. این آهنگ مدتی طولانی در ردیف نهم پرفروشهای دنیا بود. شاید تنها آهنگی باشد از هنرمندی ایرانی که در جدول بالاترین بیست ترانه وارد شد
ویدیویی کوتاه ببینید که در آن انوشیروان روحانی به اختصار از خود میگوید
کاری میخواست کارستان و مردی میخواست مردانه تا آهنگی خاص برای این منظور تصنیف شود، پسند عامه شود، و فراگیر شود. انوشیروان روحانی آن مرد بود. در سال چهل و هفت آهنگی ساخت برای تولد صنعتی پیکان. تا پخش شد فراگیر شد، سرود ملی جشنهای تولد شد. سهلی بود ممتنع، چهار میزان آهنگ و چهار سطر شعر، این هنر است و آن هنرمند
انوشیروان روحانی، مرد خوشروی همیشه خندان موسیقی ایران در سال 1318 در رشت متولد شد. پدرش رضا روحانی مهندس کشاورزی بود. دستی هم در ویولن زدن داشت و سرودن شعر. از لحظه تولد انوش، لالایی را در کنار گهوارهاش مینواخت. از شیرخواری گوشش را با نوای موسیقی آشنا کرد. فقط انوش نبود، همه فرزندانش. اردشیر، شرداد، و شهریار هم بودند. اردشیر معلم پیانو شد در ونکوور کانادا. شرداد آهنگساز شد و رهبر ارکستر، بعد از کنسرتی با یانی شهرتش افزون شد. شهریار به مدرسه موسیقی وین رفت و بعد از فراغت از تحصیل موسیقیدانی بنام شد
باری، دو سالی گذشت، خانواده به تهران کوچ کرد. سه سالش بود انوش، برایش یک ارگ بادی بازیچه خریدند، شد همه عشق و زندگیش. توجه پدر بیشتر به او جلب شد. با راهنماییهای پدر به آنجا رسید که در شش سالگی در جامعه باربد به اجرای برنامه پرداخت و مورد تشویق استادان جامعه قرار گرفت. در هفت سالگی وارد هنرستان شد و تحت تعلیم جواد معروفی قرار گرفت. به واسطه عباس شاپوری که دوست پدرش بود به رادیو راه یافت. در اولین برنامه، نه که قد و قامتی ریزه داشت، صبحی، که قصهگوی شهیر کودکان بود، بغلش کرد و روی صندلی گذاشت تا به میکروفون نزدیک شود. دیری نگذست که انوشیروان، از یازده سالگی، عضو روزمزد رادیو تهران شد.
در هجده سالگی به کنسرواتوار پاریس رفت و بعر از فراغت از تحصیل به تهران بازگشت. با وجود تخصص در موسیقی کلاسیک غربی و آشنایی با موسیقی سنتی ایرانی، به موسیقی پاپ گرایش پیدا کرد و اولین آهنگی که ساخت "اسرار ساز" بود که پوران خواند
بیست وپنج ساله بود که عضو شورای موسیقی رادیو ایران شد و تا سالها در این سمت باقی ماند. با برنامه گلها همکاری داشت و رهبری ارکستر هشتم این برنامه هم بر عهده او بود. همزمان، به آهنگسازی سینما هم پرداخت و آثاری ارزنده در این رشته تصنیف کرد
اولین بار در سال 1346 ارگ را وارد ایران کرد و به تدریس نواختن آن پرداخت. در اکثر آهنگهایی که در این دوران تصنیف کرد از ارگ استفاده کرد، به خصوص آن ارگ دو طبقه معروفش که زبانزد شد. مشهورترین آثار این دوران که در موسیقی ایران جاودان شد سلطان قلبها بود و البته گل سنگ. تا سرانجام با آهنگ "تولدت مبارک" محبوب عام شد، بعد از آن که سالها مورد احترام خاص بود
انوشیروان روحانی در همه کشورهای جهان کنسرتهایی برگذار کرده و خدماتش به موسیقی ایران قابل تحسین است. علاوه بر موسیقی در ورزش هم دستی دارد، سهل است، در قایقرانی و اسکی روی آب تخصصی دارد. خلبانی ورزیده هم هست. انوشیروان روحانی در سال 1340 با گیتی دریابیگی ازدواج کرد. دو دخترش پیانو نوازند و پسرش رضا کم ندارد از پدر هنرمندش
از آخرین آثار انوشیروان روحانی آهنگی است که گروه راک اسکورپینز با نام "شاید من، شاید تو" اجرا کرد و شرکتی فرانسوی آن را ضبط و پخش کرد. این آهنگ مدتی طولانی در ردیف نهم پرفروشهای دنیا بود. شاید تنها آهنگی باشد از هنرمندی ایرانی که در جدول بالاترین بیست ترانه وارد شد
ویدیویی کوتاه ببینید که در آن انوشیروان روحانی به اختصار از خود میگوید
نقل با تلخیص از مردان موسیقی سنتی و نوین ایران، نوشته حبیب الله نصیریفر، با نگاهی به ویکی فارسی
2 نظر
خب واقعن خوشا به حالشون
موسیقی فوق العاده است
خدایا،ای خالق زیبایی!نگهدار این انسانهای بزرگ را برای ما مردم بافرهنگ محروم از فرهنگ خودمون!!لعنت خدا بر دشمنهن هنر وهنرمند!
ارسال یک نظر
خانه