پنجشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۶

دریا در من

در کتابخانه مجموعه‌ای از اشعار و ترانه‌های شهیار قنبری دیدم با عنوان دریا در من. مطلبی جلب نظر کرد در مورد جهان تربیت که تازه از شرح خاطراتش فارغ شده‌ام. هم‌زمان شکوه‌ای دارد از حاجی بوذری البرز که فارسی هم درس می‌داد، ولی بیشتر عربی و تعلیمات دینی. چرا بیشتر بگویم، اصل مطلب را بخوانید

آقای عبدالصمدی مرا که از صف بیرون زده بودم در برابر همه فلک کرد، دبستان خزائلی. کلاس کلاس نبود، تخته بند شکنجه بود انگار! حاج آقا بوذری هم در البرز دبیر فارسی بود، مداد لای انگشتهامان می‌گذاشت و فشار می‌داد. جای 911 خالی

این ترانه را به استاد گل، دکتر ابراهیم بنی‌احمد که "جهان تربیت" اش بهشت کودکی من بود پیشکش می‌کنم. با این معلم خوب، درد چوب معلم بد از یادم رفت. با او بود که به شعر رسیدم. هر چه دارم از اوست

پیش از زمستان پنجاه وهفت شبی او را به تماشای فیلم سهراب شهیدثالث بردم، طبیعت بی‌جان. قصه سوزنبان پیری که ناخواسته بازنشسته می‌شود، در حقیقت حکایت زندگی استاد بود. در تاریکی سینما چهره مسیحایی‌اش را دیدم در باران گریه غرق شده بود

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: