یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۶

منظومه شادی

چهارشنبه بیست وپنجم اسفند پنجاه وپنج
دانشکده تعطیل شده. در واقع از بیستم اسفند تا بیستم فروردین خلاص. ولی دیروز با یمین رفتیم قدری کار عقب افتاده در مرکز محاسبات داشتیم، ساعتی تق و توق ماشینهای پانچ کارت را درآوردیم و تمامش کردیم. برای ناهار من را به خانه‌شان برد و تا عصر آنجا بودیم. شب هم منزل داییش دعوت داشتیم برای شب چهارشنبه سوری

اما قسمت اصلی شب فراموش نشدنی تازه شروع شد. رفتیم تالار رودکی برای برنامه ارکستر سنفونیک تهران به رهبری فرهاد مشکوة در اجرای سنفونی نهم. همراه با کر ارکستر سنفونیک و چهار سولیست برجسته دنیا، سوپرانو کریستینا دویتکم، آلتو امی گرگور، تنور آتنون دریدر، و باس (باریتون) گرد فلدهوف

اولین بار بود که بلیت برنامه‌ای در ساعت اول تمام شد. چند شب پیش در برنامه‌ای از گروه باله، در سالن انتظار مشکوة را در میان حضار دیدم. برایش توضیح دادم که از چند ماه پیش از خواهرم خواسته‌ام پارتیتور سنفونی را از انگستان برایم بفرستد تا برای این برنامه آماده شوم، ولی بلیت گیر نیاورده‌ام. با نهایت لطف تلفن دفترش را داد و قول داد برایم بلیتی تهیه کند. خوشبختانه هم‌کلاسی دانشکده‌ام پیام محبوبی که از بستگان آقای زنگنه مدیر تالار است بلیتی برایم تهیه کرد و دیگر مزاحم مشکوة نشدم

اما از برنامه بگویم، شاهکار بود. اجرا را می‌گویم، خود سنفونی که هیچ. بهترین ضبطها از برترین هنرمندان به گرد پای اجرای زنده نمی‌رسد جداً، بگذریم که مشکوة خود از بهترین رهبرهای دنیاست، ارکستر هم بسیار خوش صدا و یک‌دست شده در سالهای اخیر، و تک‌خوانها هم که نیاز به تعریف ندارند. فرهاد مشکوة تجربه‌ای گرانبها از یک سال دستیاری لئونارد برنشتاین دارد در هدایت فیلارمونیک نیویورک، آن گاه که در سال چهل وهفت در مسابقات بین‌المللی رهبری اول شد و جایزه‌اش این یک سال کار با برنشتاین بود

شگفت‌آور است، چطور می‌توان با مشکلات زندگی (تقدیر؟) دست در گریبان بود، با ناشنوایی روبه رو شد، که شاید برای هیچ کسی جز موسیقیدان فاجعه نباشد، به تازگی از بحران هایلیگنشتاد رهایی یافت، و با این همه با تصنیف نواهایی بر منظومه شادی شیلر جهانیان را به نیک‌بختی رهنمون شد. می‌گویند اگر این مرد بیست سال بیشتر عمر می‌کرد دنیای موسیقی را به دوران مدرن قرن بیستم و شاید پاپ می‌رساند! شاید. این همه تحول از سنفونی اول کاملا هایدنی (یا موتزارتی) تا سنفونی آخر، که در آن موومان آهسته به قسمت سوم می‌رود، موومان سوم، بعد از رجعت به منوئه کلاسیک در سنفونی هشتم، باز اسکرتسویی می‌شود در قسمت دوم! و در فیناله آواز وارد کار می‌شود، ای شادی، ای دختر محبوب الیزه

باری، از آسمانها به زمین بیایم... از ترم جدید بگویم که دو سه هفته پیش با هجده واحد شروع شد، و در میان درسها برنامه نویسی کامپیوتر و نقشه کشی ساختمان را دوست دارم، ولی از ترمودینامیک بیزارم. قبل از آن در اواسط بهمن ماه هم دو روزی را با یمین در ویلای دریاکنار گذراندیم که عالی بود. هرگز در برف زمستانی به شمال نرفته بودم

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: