یک نامه، دو فرهنگ
داشتم نامهای مینوشتم به مدیرعامل شرکت، یاد مراسلات اداری ایران افتادم. و به خصوص یاد پنج شش سال پیش که جرات کردم تغییراتی ولو کوچک در رسوم لایتغیر بدهم، بگذار بیسوادم بخوانند. از جمله در رونوشتها به جای "جهت استحضار" نوشتم "برای اطلاع" که در هیچ فرهنگ فارسی ندیدم "جهت" به معنی "برای" باشد، و استحضار هم که میدانید، از باب استفعال است و به معنی طلب حضور کردن. باری، ببینید یک نامه را در دو فرهنگ
اول، اصل نامه، در فرهنگ کانادایی
جف
هارولد از شرکت پیمانکاری کنران نامهای داده و برای تبدیل شش تیرچه به تیر ادعای اضافه بها کرده است. خواهش میکنم به وینسن اطلاع بده که تیم نظارت کارگاهی در برآورد دقیق آن با من همکاری کند
فاریا
کپی به وینسن برای اطلاع و کمک
دوم، همان نامه، در فرهنگ ایرانی
مدیریت محترم شرکت گلاتمن-سیمسون
جناب آقای مهندس جفری گلاتمن
با سلام
احتراما به استحضار شریف میرساند، نامه شماره س.ش.ص.ض.356908 مورخ 15 اکتبر 2006 از آقای مهندس هارولد رابرتز از شرکت محترم کنران واصل گردیده، به شرح پیوست، به منظور تبدیل تیرچهها به تیرتقاضای اضافه بها دارد. علیهذا از آن مدیریت گرامی استدعا دارد به سرپرست محترم نظارت کارگاهی دستور فرمایند در برآورد دقیق کار با اینجانب همکاری نمایند
با تقدیم احترام
مدیر پروژه
فاریا پیربازاری
رونوشت، جناب آقای مهندس وینسن لو، سرپرست محترم نظارت کارگاهی، جهت استحضار و همکاری
رونوشت، پرونده مراسلات مالی پروژه
رونوشت، تهیه کننده
به نظرم میرسد این نامه به قدر ده جلد کتاب فرهنگ هزاران ساله ایرانی را نشان میدهد. نظرتان چیست
1 نظر
نمیدانم چطور بار اولی که تمام نوشتههایتان در این وبلاگ را خواندم، این یکی از دستم در رفته بود.
یاد همکار عزیزی در ایران افتادم که ید طولایی در این سبک نگارش داشت.
روزی در حین نوشتن خیلی جدی از یکی دیگر از همکاران پرسید: استاندارت صحیح است یا استاندارد.
باور کنید ذرهای اغراق نمیکنم.
ارسال یک نظر
خانه