پنجشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۵

نقدی بر ذبیح‌الله منصوری

نقدی بر نوشته‌ام در مورد ذبیح‌الله منصوری دریافت کردم، با قدردانی از دوست منقد، آن را نمونه‌ای یافتم از نقدهای عجولانه و بی‌تعمق، که به داوری گذاشتن آن خالی از لطف نیست. ابتدا عین متن رسیده از این دوست، بی کم و کاست، و تنها با حذف نام، که ماذون به انتشار آن نیستم، چرا که این نقد در ای-میلی خصوصی ارسال شده است. بخوانید
با سلام... من از بخش موسیقی وب لاگ شما لذت می برم ولی گاهی اینجا در زمینه های دیگر (مثل الان که در مورد ذبیح الله منصوری نوشتید و یا در زمینه سیاست) اظهار نظرهایی می خوانم که جدا تعجب می کنم. در مورد منصوری، باید بپرسم که آیا شما افراد را با حجم کارشان مورد قضاوت قرار می دهید یا تاثیر آثارشان؟ نویسنده و مترجم ارجمندی مانند آقای ذبیح الله منصوری که منهم با نوشته های ایشان در نشریات وزینی (؟) چون «خواندنیها» آشنایی دارم،(حتما می پرسید چرا خواندینها را می خواندم به همان دلیل شما که وقتی بسیار نوجوان بودم هر چه بدستم می رسید، می خواندم ، حتی همین خواندینها و یا ورق های پاره پاره ریدرز دایجست (فارسی) که از دهه ی 30 از یکی از اقوامم بدستم رسیده بود) در گروه و جایگاه خود و در همان رده از نویسندگان (ارونقی کرمانی هم در رده ایشان است، گرچه ارونقی تیراژ کارهایش از منصوری بیشتر است) قابل بررسی است. مقایسه آقای منصوری با به آذین مترجم فرهیخته و دانشمند، مقایسه ای مع الفارق است.آقای به آذین متعلق به گروه روشنفکران ارگانیک، روشنفکرانی هستند که با مبارزات و زندگی توده های مردم در ارتباطند،از آنها الهام می گیرند و بر آنها تاثیر می گذارند. روشنفکرانی مانند جناب منصوری، متعلق به روشنفکران نهادی هستند، کسانیکه می ایند و می روند و نه تنها بر مردم زمانه خود تاثیر گذار نیستند، بلکه در چارچوب عزم حاکم زندگی می کنند. جان کلام مقایسه شما درمورد این دو مترجم، درست به مانند این است که بگوئیم آثار ارونقی کرمانی جذابتر و پرفروشتر از آثار صادق هدایت است
در ضمن سوالی هم دارم، خیلی خوشم آمد که نوشتید در دوران مهاجرتتان آثار دوما را به زبان اصلی خواندید، آیا منظورتان به زبان فرانسه است؟ چون در غیر اینصورت اگر دوما را از انگلیسی خوانده باشید ( که زبان کانادایی ها در بی- سی انگلیسی است) و ترجمه های فارسی ذبیح الله منصوری را هم در کنار دستستان گذاشته اید و دقیق آنها را تطبیق داده اید، و متوجه شده اید که ترجمه منصوری برابراصل است، انوقت با اجازه تان باید در مورد ترجمه از فرانسه به انگلیسی پرسید. چرا که مترجم انگلیسی زبان هم با توجه به اصطلاحات متداول در زبان انگلیسی ، متن را از فرانسه به انگلیسی برگردان می کند،و معلوم نیست تا چه اندازه بتوان دومای انگلیسی را با آثار فارسی منصوری تطبیق داد

با احترام
اول، و مهم‌تر از همه، همیشه تلاش کرده‌ام این وبلاگ را فرهنگی نگاه دارم و منزه از تطاول سیاست، که مرد این میدان نیستم، و وسعت اطلاعاتم در این حد نیست. به یاد ندارم در زمینه سیاست مطلبی نوشته‌باشم، که تعجب برانگیز باشد

دوم، من هرگز افراد را قضاوت نمی‌کنم، آثار را چرا. فرصتی هم برای تفحص در این که که چه می‌خواند ندارم، خواندنیها یا ریدرز دایجست یا صنعت حمل و نقل یا زن روز. ولی در این که خودم چه می‌خوانم بسیار حساسم. کسی که از شش سالگی به لطف خانواده با کتابهای طلایی انتشارات امیرکبیر کتاب‌خوان شده، سوای آن که قبل از آن هم چهار خواهر و پدر و مادر، از قصه‌های اندرسن و برادران گریم تا امیرارسلان نامدار برایش خوانده‌اند، نمی‌تواند در نوجوانی هرچه به دستش رسید بخواند!

سوم، قیاس مع‌الفارق از اولین پایه‌های استبداد ذهنی است. اجازه دهید باخ را با آغاسی و آن سوفی موتر را با بانو آفت مقایسه کنم و ببینم و بفهمم کدام را دوست بدارم و چرا. من نه به‌آذین را می‌شناسم که به فرهیختگی و دانشمندیش رای دهم، و نه منصوری را دیده‌ام، ولی ترجمه‌های هر دو را خوانده‌ام، اولی را با دنده یک و دومی را با دنده چهار، به تعبیر یکی از دوستان! خوشحالم که کار به مقایسه دوما و رولان نرسیده، که برای خواندن رمان دوما تکفیر شوم. در ضمن روشنفکر ارگانیک را نمی‌فهمم، گفتم، سواد سیاسی کافی ندارم

چهارم، تیراژ هم می‌تواند تاثیرگذاری را نشان دهد، دست کم چهار نسل با خواندن ترجمه منصوری از رمانهای دوما، با سواد شدند، و پانوشته‌های مترجم بر اطلاعات عمومی آنان افزود، مشروط بر آن که تاثیر را فقط سیاسی ندانیم

پنجم، من کجا گفته‌‌ام آثار دوما را به زبان اصلی خواندم؟! کجا گفته‌ام ترجمه منصوری را کنار دست داشته‌ام؟! به صراحت نوشته‌ام به انگلیسی خوانده‌ام و داوری بر اساس حافظه است، حتی متلکی در مورد اغراق گویی به خودم گفته‌ام. شگفتا، لااقل وقتی قصد نقد و بررسی داریم دقیق بخوانیم

ششم، در ریاضی مبحثی هست که به احتمالات می‌پردازد. احتمال این که دو ترجمه از یک متن فرانسوی، یکی به انگلیسی و دیگری به فارسی، بی رعایت امانت و اصول ترجمه، عین هم باشند چقدر است؟

باری، به نظرم می‌رسد از قوه ادراک کافی برخوردار باشم و نیز از شهامت، تا باز مکرر کنم که چقدر به زوج دوما – منصوری عشق دارم، بی نگرانی از این که منورالفکر دانسته نشوم. آدمها را دوست دارم، و همان طور که جایی خوانده‌ام، با قضاوت آدمها فرصت دوست داشتنشان از کف می‌رود. از فقر بیزارم و دوست دارم همه در شادی و نور برابر باشند، نه در تنگدستی و تاریکی، مثل ژان کریستف. هرچند که باز هم یقین دارم اگر منصوری ترجمه‌اش می‌کرد از تاریکی و تلخی در می‌آمد

Online dictionary at www.Answers.com
Concise information in one click

Tell me about: