علی تجویدی
علی تجویدی، ویولنیست و آهنگساز، از آخرین بازماندگان نسل شاگردان استاد صبا، پس از دوره طولانی بیماری درگذشت
قصدم بازگویی خبر نیست، که بعضی از خوانندگانم گفتهاند وبلاگ شخصی جای این کار نیست و درست گفتهاند. زندگینامه آن زنده یاد هم به وفور – به خصوص الآن – در دسترس است. فقط خواستم به احترام هنرمندی محبوب و پرآوازه چند سطری بنویسم، و هم از این فرصت سود برم برای عرضه مطلبی که چندی است در دل دارم
به خاطر دارم در دهه پنجاه، تجویدی بیشتر با مهدی خالدی بر صحنه تالار رودکی ظاهر میشد، و در برنامهای با عنوان "به یاد صبا"، منوچهر همیشه عزیز همایونپور، در وصف تکنیک تجویدی و استاکاتوها و اسپیکاتوهایش به مزاح از "جفتک پرانی" استفاده میکرد، به جای آرشه پرانی
باری، تجویدی ویولنسیتی بود ممتاز در حد موسیقی ایرانی و شیوه ویولن نوازی ایرانی، و آهنگسازی توانا و برخوردار از علوم تصنیف، باز هم در حد موسیقی تکصدایی ایرانی، که این علوم در موسیقی ایرانی چندان کاربرد ندارند مگرآن که روی تطابق آنها با دستگاههای غیر ماژور و مینور کار و تحقیق شود، کاری که فقط از استاد فرامرز پایور دیدهام. این هر دو تشریح بیشتر میخواهند قبل از آن که تکفیر شوم بابت این نظر، و استاد نخواندن آن بزرگوار. در محفلی خصوصی از علی خان تجویدی پرسیدند نظرش را در مورد بیژن مرتضوی که از شاگردانش بود، گفت ای. . . و تنها یکی از نزدیکان جرأت کرد بگوید او که از شما بهتر شده
ویولن نوازی به شیوه ایرانی محدود میشود به انگشتگذاری تا پوزیسیون سوم، و در موارد نادر (از قبیل مرحوم صبا) تا پوزیسیون پنجم، این از دست چپ. آرشه کشی مشکل و تکنیکی هم فقط در حد اسپیکاتوهای ته آرشه است و گاهی دوبل کوردی که یک سیم آن دستباز نواخته میشود، و به همین سبب کوک را از استاندارد خارج میکنند. در واقع در این شیوه، مشکل بودن این ساز خلاصه میشود در شیرین نوازی، که با گلیساندوها و غلتها و عشوهها حاصل آید، و البته فراگیری ردیفها که سالها تلاش میخواهد، چرا که دستگاههای ایرانی بیشتر حسی و حالتی هستند تا علمی و فاصلهای. نه که فاصله در آنها مطرح نباشد، ولی در موسیقی علمی دانستن فواصل و انتخاب تنالیته شرط لازم و کافی است برای نواختن، به تعبیر ریاضی، حال آن که در موسیقی ایرانی سوای فاصلهها و درجهها، توالی نتها و رعایت درجههای شاهد و متغیر هم ضروری است
به تصور من، عنوان استادی را باید با صرفهجویی فراوان بهکاربرد. استاد، چه در مقام آکادمیک و چه در اصطلاح مرامی ایرانی، نوآوری میخواهد و صاحب سبک بودن. علی تجویدی نوازندهای بزرگ بود، تردید نیست، ولی نه نوی آورد و نه سبکی اختصاصی داشت که استادش بنامیم. چرا از نظرش در مورد مرتضوی یاد کردم آنجا که شاید بیربط به نظر آمد؟ که بگویم این مرام استادی را هم چندان نداشت که برتری شاگرد را بپذیرد، سهل است، به آن افتخار کند
قصدم بازگویی خبر نیست، که بعضی از خوانندگانم گفتهاند وبلاگ شخصی جای این کار نیست و درست گفتهاند. زندگینامه آن زنده یاد هم به وفور – به خصوص الآن – در دسترس است. فقط خواستم به احترام هنرمندی محبوب و پرآوازه چند سطری بنویسم، و هم از این فرصت سود برم برای عرضه مطلبی که چندی است در دل دارم
به خاطر دارم در دهه پنجاه، تجویدی بیشتر با مهدی خالدی بر صحنه تالار رودکی ظاهر میشد، و در برنامهای با عنوان "به یاد صبا"، منوچهر همیشه عزیز همایونپور، در وصف تکنیک تجویدی و استاکاتوها و اسپیکاتوهایش به مزاح از "جفتک پرانی" استفاده میکرد، به جای آرشه پرانی
باری، تجویدی ویولنسیتی بود ممتاز در حد موسیقی ایرانی و شیوه ویولن نوازی ایرانی، و آهنگسازی توانا و برخوردار از علوم تصنیف، باز هم در حد موسیقی تکصدایی ایرانی، که این علوم در موسیقی ایرانی چندان کاربرد ندارند مگرآن که روی تطابق آنها با دستگاههای غیر ماژور و مینور کار و تحقیق شود، کاری که فقط از استاد فرامرز پایور دیدهام. این هر دو تشریح بیشتر میخواهند قبل از آن که تکفیر شوم بابت این نظر، و استاد نخواندن آن بزرگوار. در محفلی خصوصی از علی خان تجویدی پرسیدند نظرش را در مورد بیژن مرتضوی که از شاگردانش بود، گفت ای. . . و تنها یکی از نزدیکان جرأت کرد بگوید او که از شما بهتر شده
ویولن نوازی به شیوه ایرانی محدود میشود به انگشتگذاری تا پوزیسیون سوم، و در موارد نادر (از قبیل مرحوم صبا) تا پوزیسیون پنجم، این از دست چپ. آرشه کشی مشکل و تکنیکی هم فقط در حد اسپیکاتوهای ته آرشه است و گاهی دوبل کوردی که یک سیم آن دستباز نواخته میشود، و به همین سبب کوک را از استاندارد خارج میکنند. در واقع در این شیوه، مشکل بودن این ساز خلاصه میشود در شیرین نوازی، که با گلیساندوها و غلتها و عشوهها حاصل آید، و البته فراگیری ردیفها که سالها تلاش میخواهد، چرا که دستگاههای ایرانی بیشتر حسی و حالتی هستند تا علمی و فاصلهای. نه که فاصله در آنها مطرح نباشد، ولی در موسیقی علمی دانستن فواصل و انتخاب تنالیته شرط لازم و کافی است برای نواختن، به تعبیر ریاضی، حال آن که در موسیقی ایرانی سوای فاصلهها و درجهها، توالی نتها و رعایت درجههای شاهد و متغیر هم ضروری است
به تصور من، عنوان استادی را باید با صرفهجویی فراوان بهکاربرد. استاد، چه در مقام آکادمیک و چه در اصطلاح مرامی ایرانی، نوآوری میخواهد و صاحب سبک بودن. علی تجویدی نوازندهای بزرگ بود، تردید نیست، ولی نه نوی آورد و نه سبکی اختصاصی داشت که استادش بنامیم. چرا از نظرش در مورد مرتضوی یاد کردم آنجا که شاید بیربط به نظر آمد؟ که بگویم این مرام استادی را هم چندان نداشت که برتری شاگرد را بپذیرد، سهل است، به آن افتخار کند
عکس از فخرالدین فخرالدینی است. در سایت پیوند عکسهای بسیار زیبای او را از سایر هنرمندان ببینید
1 نظر
خواستم تقدیری کنم از نوشتن بی ریایتان. جایی که شاید تا مدتها خواننده ای نداشته باشد. و چه خوب که قواعد تایپ فارسی را رعایت کرده اید. و در ضمن این که ما همشهری هم هستیم!
ارسال یک نظر
خانه