علی رهبری رفت

به محض اين كه به خانهام در وين برسم نامهاي براي وزيرفرهنگ وارشاد اسلامي مينويسم و تمام اين مسائل را به عرض ايشان ميرسانم. ايشان بايد بيشتر از هنرمندان به بهبود شرايط اركستر علاقهمند باشد چون اداره آن از وظايف وزارت ارشاد است. مركز موسيقي ارشاد و هنرمنداني كه عضو شوراي عالي سياست گذاري اين مركز هستند از دو ماه پيش تا به حال تمام تلاش خود را كردند تا به وضعيت اركستر سروساماني دهند، اما اين تلاشها نتيجهاي نداشت
اين در حالي است كه فرزين پيروزپي مسئول روابط بينالمللی مركز موسيقي اعلام كرده بود جاي هيچ نگراني نيست و رهبري در ايران كارش را ادامه مي دهد. اما رهبري در اعتراض به بي توجهيهاي موجود ايران را ترك كرد. رهبري در اين باره به ميراث خبر گفت
من به دليل بيتوجهي به موسيقي جدي 30 سال قبل ايران را ترك كردم . احساس ميكنم جز هنرمندان و مسئولان مركز موسيقي كسي از خودش نپرسيده كه علي رهبري كيست، براي چه به ايران آمده، ميخواهد چه كند، و اركستر سنفونيك چقدر مهم است؟ زماني كه به ايران آمدم از اين همه امكانات هيجانزده شدم. وقتي ديدم كه هنرستان موسيقي، تالار وحدت، و اركستر هنوز پا برجا هستند خوشحال شدم. اما متاسفانه اينها فقط وجود دارند و هيچ عمقي به آنها داده نشده است. بيشتر اوقات تالار وحدت هيچ برنامهاي ندارد در حالي كه اگر اين تالار هر جاي ديگر دنيا بود بهترين استفاده را ميكردند و از آن پول در مي آوردند
قرار بود بعد از بازگشت مجدد به ايران از نوازندگان اركستر آزمون بگيريم و براساس كيفيت نوازندگي، حقوق آنها را افزايش دهيم. اما هيچ كس هيچ اقدامي نكرد. مركز موسيقي پول ندارد و اختيار اين را هم ندارد كه بهطور مستقل براي اركستر تصميم بگيرد. من به نوازنده ها سخت ميگيرم آنها هم از پس تمرين برمي آيند، اما مگر با اين حقوق كه بالاترينش 80 هزارتومان است تا چه زماني ميتوان ادامه داد؟ وقتي برگشتم پيشنهاد دادند دوباره كنسرت را اجرا كنيم. اما نوازندگان مي گفتند ما نمي توانيم، اينجا اروپا نيست. دو ماه از تمرين و اجرای قبلي گذشته است. اما دو ساعت بعد از اين كه تمرين را شروع كردند گفتم شما همين امشب هم براي كنسرت آماده ايد. در مدتي كه در ايران بودم كسي نيامد از تمرينهاي ما ديدن كند. من سعي كردم پايه درستي در اركستر بگذارم و نتيجهاش اجراي خوب قطعه بتهوون و کارمشايخي بعد از دو ماه وقفه بود. خانمي سالهاست در گروه كر همكاري مي كند و فقط ماهي 45 هزار تومان حقوق ميگيرد. وضع همه همين است. چطور ميتوانم آنها را هر روز براي اين حقوق به تالار وحدت بكشانم و مجبورشان كنم كه چند ساعت سخت تمرين كنند. بهعنوان رهبر اركستر هميشه در همه جاي دنيا سر و كارم با مسئولاني بوده كه مي توانستند تصميم بگيرند. اينجا كساني كه با من طرف هستند اختيار ندارند و كساني هم كه اختيار دارند توجهي به اركستر نمي كنند. من بايد با كسي طرف باشم كه بتواند بگوید بله یا نه
او درباره شايعاتي مبني براین که اختلافی بین او و مركز موسيقي بر سر حقوق پيش آمده گفت
تا امروز هيچ بحثي درباره حقوق من نشده است. اصلا انتظار ندارم حقوقي كه براي اجرا در ساير كشورها ميگرفتم در ايران به من بدهند. در آخرين توافق قراربود تنها 8 درصد از حقوقي را كه در ساير اركسترها ميگرفتم بگيرم. باز هم برايم مهم نبود. آخرين حقوقم براي كنسرت و رهبري اركستر در مادريد هفته اي 15000 يورو بود. پس خيلي احمقانه است كه به انگيزه پول در آوردن به ايران آمده باشم
تا زماني كه وضع به همين منوال باشد وجود آدمهايي مثل من به درد نمي خورد. تابستان گذشته تصميم بزرگي گرفتم و فكر ميكردم وقتي تشكيلات حفظ شده، پس اهميت داشته و براي آن كارهاي زيادي شدهاست. فكر ميكنم براي درست شدن اوضاع شخص وزير بايد مسئوليت اركستر را در دست بگيرد. البته وزير تازه به اين بخش آمده و از مسائل خبر ندارد، اما مشكل اينجاست كه در ايران نظامي وجود ندارد كه كارها بر اساس آن پيش برود. وزارت ارشاد بايد فرهنگ سازي كند. يك سيرك يا شهر بازي فقط بايد مردم را سرگرم كند، اما به وزارت فرهنگ و ارشاد بودجه ميدهند تا امكاني را در اختيار مردم قرار دهد كه خودشان از تهيهاش ناتوانند. تشكيل و اداره اركستر سنفونيك از همان مواردي است كه دولت بايد در حوزه فرهنگ براي مردم فراهم كند. جاي تعجب دارد كه تالار وحدت در بيشتر روزها بدون برنامه است
استقبال مردم از برنامههاي اركسترسنفونيك تهران براي رهبري شوق انگيز است: در طول 35 سالي كه رهبري اركسترهايي را برعهده دارم چنين استقبالي نديده ام. قطعاتي كه ما اجرا كرديم كارهاي عوامفريبانه و بازاري نبودند كه بگوييم به اين خاطر از آنها استقبال شده است. اين مردم تشنه هنر هستند. اما كمتر مسئولي پيشقدم شده تا بيايد كنسرت را ببينند. حتي اگر برخي مسئولان علاقه هم نداشتند بايد مي آمدند و كار ها را گوش مي كردند. اين وظيفه آنهاست كه ببينند اركستر در چه وضعيتي قرار دارد و چطور كار مي كند. در مدتي كه اينجا كار كردم متوجه شدم كه وجود من در ايران به درد نميخورد. كسان ديگري هستند كه بخواهند اين مسئوليت را بر عهده بگيرند و اتفاقا با اين شرايط هم از كار راضي باشند
رهبري اگرچه اركستر سنفونيك تهران و ايران را ترك مي كند، اما همچنان گمشده اي در اينجا دارد: نه تنها هيجانم به اركستر كم نشده، بلكه شوق بيشتري هم پيدا كرده ام. همه دلشوره ام از اين بوده كه در ايران بمانم و از تشويق و دست زدنهاي مردم كشورم راضي شوم، سكوت كنم و در واقع خودم را فريب بدهم. اما تسليم نشدم و نميشوم. اگر وضعيت اركستر درست نشود سطح آن بالا نمي رود و اگر سطح آن بالا نرود، نميتواند به خارج برود و اگر اركستر ما به خارج نرود آن وقت با افغانستان كه اركستري ندارد فرقي نخواهيم داشت
0 نظر
ارسال یک نظر
خانه