امیر کوشکانی
امير کوشکانی در سيزده سالگی آموختن تار را در محضر داريوش پير نياکان آغاز کرد، و با سرعتی عجيب در نوزده سالگی مربی مرکز حفظ و اشاعه موسيقی ايران شد. امير در سال 1991 به کانادا کوچ کرد و با عشق به موسيقی و به خصوص تار – که از جای جای کلامش به خوبی حس می شود – به طرزی خستگی ناپذير به معرفی موسيقی ايران زمين به غربيان پرداخت. طرفه آن که پس از کنسرت موفق دو سال پيش با ارکستر سنفونيک ونکوور، در ماه مارس بار ديگر با ارکستر پاسيفيک باروک که اعتبار جهانی دارد برنامه خواهد داشت، و همين بهانه گفت و گويی کوتاه ولی صميمی با امير شد
فاريا – در کنسرت ماه مارس با ارکستر پاسيفيک باروک اثری از خودت را اجرا خواهی کرد . کمی در مورد فرم و تناليته آن صحبت کن
امير – قطعه ای که اجرا خواهد شد "خاوران در هفت تصوير" نام دارد و در واقع هفت تابلو را در بر می گيرد که در لابلای آنها از فرم سؤال و جواب استفاده شده است. کل هفت تابلو به شيوه مرکب نوازی اجرا می شود، و با شروع در درآمد ماهور، از بيات اصفهان و آواز دشتی گذر می کند، تا تنوعی که در موسيقی غربی با مدولاسيون تامين می شود اين گونه به دست آيد
فاريا – قبلا ترکيب تار و سنتور و حتی تمبک را با ارکسترهای سنفونيک و مجلسی شاهد بوده ايم، ولی چه طور توانسته ای همراهی تار را با ارکستری که فقط با سازهای اوريژينال دوره باروک مي نوازد دست کم برای خودت توجيه کنی؟
امير – هميشه در دوران تحصيل و بعد از آن احساس عجيبی داشتم که موسيقی باروک نزديکی زيادی به موسيقی ايرانی دارد و می توان در اين موسيقی مفری يافت برای مطرح کردن موسيقی ايرانی در غرب. حالا فرصتی به دست آمده که اين حس را تجربه کنم. در واقع در اين کنسرت بيشتر شنونده خواهم بود تا نوازنده
فاريا – گفتی در مدگردی از ماهور به اصفهان و دشتی خواهی رفت. مساله ربع پرده ها را چه طور با ارکستر حل می کنی؟
امير – از نوازنده ها انتظار ندارم سری و کرن بنوازند و بيشتر پارت سولو اين حس را انتقال خواهد داد. در عين حال می خواهم تاکيد کنم که اين قطعه فرم کنسرتو ندارد که سولو از توتی جدا باشد، بلکه همه سازها ارزش يکسان دارند
فاريا – پس نمی توان گفت اين اثر برای تار و ارکستر است، و بايد آن را قطعه ای برای ارکستر زهی ناميد، با اين توجه که تار هم سازی از اين ارکستر است
امير – کاملا درست است. به علاوه درست بر خلاف فرم کنسرتو، در اين هفت تصوير خاوران کادانسی برای شيرين کاری سوليست گنجانده نشده، و حتی – اگر مجبور باشم حتما ساز اصلی تعيين کنم – شايد بتوان گفت گامبا مقدم بر تار است. در واقع صعوبتهای تکنيکی کار برای تار را فقط شخص سوليست حس می کند، و خودنمايی به سبک ويرتوئوزيته در اين کار نيست
فاريا - توضيح ديگری در مورد اين اثر نداری؟
امير – فقط بايد به تنوع ريتميک آن هم اشاره کنم. در حالی که سازهای ديگر ريتمهايی بسيار متنوع خواهند نواخت، تار در بعضی لحظه ها به حالت سنزا تمپو شبيه به آواز خوانی، پارت خود را اجرا خواهد کرد
فاريا – مرحوم امين الله حسين يک بار به من توصيه کرد تار را فرا بگيرم چرا که به گمان او بهترين ساز دنياست. چه خصوصيتی در تار می بينی که آن را يک استاد در عالی ترين سطح جهانی بهترين ساز بداند؟
امير – تار سازی است که با وجود نوازنده يکی می شود. ولی در عين حال نمی توان آن را در هر حالتی نواخت. من به تار و سه تار به يک اندازه اشراف دارم. سه تار را می توان لميده نواخت. ولی تار نوازی مقدماتی می خواهد و احترامی خاص. شايد چون من عاشق تار هستم چنين تصور می کنم
فاريا – در موسيقی ايرانی جدلی قديمی هست بين دو دسته، يکی معتقد به تکنيک و ديگری مشتاق شيرين نوازی. از نظر تو کدام مهم تر است؟
امير – تکنيک مهم است، ولی جدا از شيرين نوازی نيست. در واقع بدون تکنيک قوی چنان در مسائل فنی قطعه غرق می شوی که مجال ارائه حس موسيقايی نخواهی داشت. لذاست که به نظرم تا تکنيک حل نشود شيرين نوازی حاصل نمی شود. نمونه بارز اين ادعا جليل شهناز است که تکنيک فوق العاده قوی دارد و بسيار شيرين می نوازد، طوری که در سبک نواحتن همه بزرگان ديگر مثل هوشنگ ظريف رد پايی از شهناز می بينی
فاريا – با اين شرح حديث، بی صبرانه منتظرم در اين کنسرت ببينم و بشنوم چه جادويی در تلفيق تناليته غربی و آواز شرقی، و ريتم ميزان شده غرب و آواز بی ميزان شرق به کار برده ای
امير – همان طور که گفتم خودم هم در انتظار اين تجربه ام. اعتقاد دارم نبايد چشم به تجربه و نو آوری ديگران داشت تا اگر موفق بود به دنبال آن رفت. قدری شهامت برای اين کار لازم است
فاريا – برايت آرزوی موفقيت روزافزون دارم. علاقه مندان حضور در اين کنسرت چه طور می توانند از زمان و محل آن با خبر شوند؟
امير – اطلاعات کامل برنامه را می توانند در سايت شخصی من يا سايت ارکستر پاسيفيک باروک ملاحظه کنند
فاريا – در کنسرت ماه مارس با ارکستر پاسيفيک باروک اثری از خودت را اجرا خواهی کرد . کمی در مورد فرم و تناليته آن صحبت کن
امير – قطعه ای که اجرا خواهد شد "خاوران در هفت تصوير" نام دارد و در واقع هفت تابلو را در بر می گيرد که در لابلای آنها از فرم سؤال و جواب استفاده شده است. کل هفت تابلو به شيوه مرکب نوازی اجرا می شود، و با شروع در درآمد ماهور، از بيات اصفهان و آواز دشتی گذر می کند، تا تنوعی که در موسيقی غربی با مدولاسيون تامين می شود اين گونه به دست آيد
فاريا – قبلا ترکيب تار و سنتور و حتی تمبک را با ارکسترهای سنفونيک و مجلسی شاهد بوده ايم، ولی چه طور توانسته ای همراهی تار را با ارکستری که فقط با سازهای اوريژينال دوره باروک مي نوازد دست کم برای خودت توجيه کنی؟
امير – هميشه در دوران تحصيل و بعد از آن احساس عجيبی داشتم که موسيقی باروک نزديکی زيادی به موسيقی ايرانی دارد و می توان در اين موسيقی مفری يافت برای مطرح کردن موسيقی ايرانی در غرب. حالا فرصتی به دست آمده که اين حس را تجربه کنم. در واقع در اين کنسرت بيشتر شنونده خواهم بود تا نوازنده
فاريا – گفتی در مدگردی از ماهور به اصفهان و دشتی خواهی رفت. مساله ربع پرده ها را چه طور با ارکستر حل می کنی؟
امير – از نوازنده ها انتظار ندارم سری و کرن بنوازند و بيشتر پارت سولو اين حس را انتقال خواهد داد. در عين حال می خواهم تاکيد کنم که اين قطعه فرم کنسرتو ندارد که سولو از توتی جدا باشد، بلکه همه سازها ارزش يکسان دارند
فاريا – پس نمی توان گفت اين اثر برای تار و ارکستر است، و بايد آن را قطعه ای برای ارکستر زهی ناميد، با اين توجه که تار هم سازی از اين ارکستر است
امير – کاملا درست است. به علاوه درست بر خلاف فرم کنسرتو، در اين هفت تصوير خاوران کادانسی برای شيرين کاری سوليست گنجانده نشده، و حتی – اگر مجبور باشم حتما ساز اصلی تعيين کنم – شايد بتوان گفت گامبا مقدم بر تار است. در واقع صعوبتهای تکنيکی کار برای تار را فقط شخص سوليست حس می کند، و خودنمايی به سبک ويرتوئوزيته در اين کار نيست
فاريا - توضيح ديگری در مورد اين اثر نداری؟
امير – فقط بايد به تنوع ريتميک آن هم اشاره کنم. در حالی که سازهای ديگر ريتمهايی بسيار متنوع خواهند نواخت، تار در بعضی لحظه ها به حالت سنزا تمپو شبيه به آواز خوانی، پارت خود را اجرا خواهد کرد
فاريا – مرحوم امين الله حسين يک بار به من توصيه کرد تار را فرا بگيرم چرا که به گمان او بهترين ساز دنياست. چه خصوصيتی در تار می بينی که آن را يک استاد در عالی ترين سطح جهانی بهترين ساز بداند؟
امير – تار سازی است که با وجود نوازنده يکی می شود. ولی در عين حال نمی توان آن را در هر حالتی نواخت. من به تار و سه تار به يک اندازه اشراف دارم. سه تار را می توان لميده نواخت. ولی تار نوازی مقدماتی می خواهد و احترامی خاص. شايد چون من عاشق تار هستم چنين تصور می کنم
فاريا – در موسيقی ايرانی جدلی قديمی هست بين دو دسته، يکی معتقد به تکنيک و ديگری مشتاق شيرين نوازی. از نظر تو کدام مهم تر است؟
امير – تکنيک مهم است، ولی جدا از شيرين نوازی نيست. در واقع بدون تکنيک قوی چنان در مسائل فنی قطعه غرق می شوی که مجال ارائه حس موسيقايی نخواهی داشت. لذاست که به نظرم تا تکنيک حل نشود شيرين نوازی حاصل نمی شود. نمونه بارز اين ادعا جليل شهناز است که تکنيک فوق العاده قوی دارد و بسيار شيرين می نوازد، طوری که در سبک نواحتن همه بزرگان ديگر مثل هوشنگ ظريف رد پايی از شهناز می بينی
فاريا – با اين شرح حديث، بی صبرانه منتظرم در اين کنسرت ببينم و بشنوم چه جادويی در تلفيق تناليته غربی و آواز شرقی، و ريتم ميزان شده غرب و آواز بی ميزان شرق به کار برده ای
امير – همان طور که گفتم خودم هم در انتظار اين تجربه ام. اعتقاد دارم نبايد چشم به تجربه و نو آوری ديگران داشت تا اگر موفق بود به دنبال آن رفت. قدری شهامت برای اين کار لازم است
فاريا – برايت آرزوی موفقيت روزافزون دارم. علاقه مندان حضور در اين کنسرت چه طور می توانند از زمان و محل آن با خبر شوند؟
امير – اطلاعات کامل برنامه را می توانند در سايت شخصی من يا سايت ارکستر پاسيفيک باروک ملاحظه کنند
فاريا – نشانی ای-ميل من هم در اختيار علاقه مندان خواهد بود. برای وقتی که در اختيار من گذاشتی ممنونم
از نشریه دانستنیها، چاپ ونکوور، 14 اسفند 83
0 نظر
ارسال یک نظر
خانه